برای مرگ استاد ایرج افشار، باید گیسوی اندیشه و فرهنگ را برید، چرا که فرهنگ ایران زمین در سوگ این مرد بزرگ عزادار است. . او دردیکش میخانه تاریخ و فرهنگ ایران بود و کمتر کسی را میتوانستیم پیدا کنیم که اندکی در این فرهنگ غوظه خورده باشد و از دریای دانش و اندیشه او بهرهای نبرده باشد.
برای وصف آنچه که او انجام داد تنها این بیت مولوی میتواند وافی به مقصود باشد:
یک دهان خواهم به پهنای فلک
تا بگویم شرح آن صدر ملک
تالیف و نگارش بیش از 250 کتاب و نگارش صدها مقدمه بر کتابهای شاگردان و دوستان و دیگران،نوشتن نزدیک به هزار مقاله و سردبیری ده مجله و نشریه مهم ،که اداره هر یک از آنها خود عمری میخواهد،بخشی از کارهای این چهره نامدار عرصه فرهنگ و ایرانشناسی و تاریخ است.
فرزندان بزرگوار ایشان چند سال قبل بخشی از مطالب و مقالات و کتابهای ایشان را فهرست کردند که خود این فهرست کتابی چند صد ضفحهای شد، همچنانکه سید فرید قاسمی عزیز هم کتابی پر و پیمان درباره آن بزرگوار منتشر کرد که بخشی مهم از کارهای ایشان را بر روزن افکنده بود.
نگاهی به کتاب ایرانشناس مجلهنگار
بماند که بسیاری از آثار ایشان همچنان در این نشر وآن نشر در دست انتشار و یا صفحهآرایی و طی بقیه مراحل نشر است.
بر همه اینها بیفزایید اخلاق علمی کم نظیرش را که بی ریب و رشوت، هر چه داشت در طبق اخلاص مینهاد.
کافی بود دریابد که فردی علاقهمند به تاریخ و فرهنگ ایران است، درهر زمینه و شاخهای،آنگاه تمامی مساعی و سعیاش را به کار میبرد تا بتواند باری را از روی دوش او بردارد.
نگارنده این بختیاری را داشت که در چند سال اخیر به تناوب به منزلشان میرفت و هر گاه هم که ورود پیدا میکردم، استاد،کتابی از خود را هدیه میکرد. روزهای سهشنبه هم گاه ایشان را در کتابخانه دائرهالمعارف بزرگ اسلامی میدیدم،که کنار قفسهکتابهایی که خود به آن کتابخانه اهداء کرده بود، به رتق و فتق امور مراجعان و اهل علم و فضل میپرداخت.
درباره استاد ایرج افشار بیش از آنها باید نوشت، برخی از خاطرات شخصیام از گفتهها و خاطراتش را باید در مجالی فراختر بنویسم،همچنانکه استادان و فرهنگپژوهان هم چنین خواهند کرد و به قطع یقین آفتاب معرفت این مرد بزرگ و کم نظیر، بعد از درگذشتش فروزانتر از پیش خواهد بود و مصداق آن بیت معروف استاد هوشنگ ابتهاج سایه است که :
مردن عاشق نمیمیراندش
در چراغ تازه میگیراندش